• وبلاگ : بي کرانه
  • يادداشت : نگرش
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام حميد
    بابا اينقدر فكر پول نباش يك ذره اداي دين كن به فرهنگ اين مملكت.
    خيلي دير آپ مي كني.
    اگر موضوع فرهنگي نداري لااقل در مورد پروژه ها بنويس
    ارادتمند



    سلام حميد عزيز

    کم پيدا شدين

    مسه جون سلام. ببخشيد شاعر رو اشتباه به ات معرفي كردم. شعر از شفيعي كدكني (م. سرشك) است. اين هم اصلش:

    غزلي در مايه شور و شكستن

    نفسم گرفت ازين شب در اين حصار بشكن

    در اين حصار جادويي روزگار بشكن

    چو شقاي از دل سنگ برآر رايت خون

    به جنون صلابت صخره ي كوهسار بشكن

    تو كه ترجمان صبحي به ترنم و ترانه

    لب زخم ديده بگشا صف انتظار بشكن

    سر آن ندارد امشب كه برآيد آفتابي؟

    تو خود آفتاب خود باش و طلسم كار بشكن

    بسراي تا كه هستي، كه سرودن است بودن

    به ترنمي دژ وحشت اين ديار بشكن

    شب غارت تتاران همه سو فكنده سايه

    تو به آذرخشي اين سايه ي ديوسار بشكن

    ز برون كسي نيايد چو به ياري تو اينجا

    تو ز خويشتن برون آ سپه تتار بشكن

    + مسه2002 
    زيباست زيباست و باز هم زيباتر! ماشاء الله! باز هم از اين نقل ها بپاش و پولک بريز.