سلام مجتبي عزيز.
صفر- عليرغم ميل باطني ام اينجا توضيح مي دم. دوست داشتم توي وبلاگ خودت بنويسم،اما ظاهرا درش رو قفل كردي تا نامحرم نخوندش!!

يك- تا جاييكه مي دونستم اين طوري نبودي. متاسفانه فعلا نميتونم چيز زيادي بگم. چون به نظرم اول بايد توي تعريف مفاهيم پايه به يك معيار يكسان برسيم بعد راجع بهش بحث كنيم. من منظورت رو از امنيت متوجه نشدم. يعني در كنار شناختي كه از تو دارم و تعريفي كه از امنيت ميدونم، منظورت رو متوجه نميشم. اين بحث جدي رو داشته باش تا بريم سراغ باقيش....

دو- خوب! از اونجاييكه من جز 1 درصد نوابغ اهل كامپيوتر هستم، مي دونم امنيت در فضاي مجازي بي معني است.

سه - اين ها كه ميگم صرفا نظر شخصيه. با فرض اينكه اونجايي كه تو توش مينويسي (360) امن ترين جا هست! اين كارت مثل اين ميمونه كه خودت رو توي يه قفس خوشگل بندازي و احساس كني توي اون امنيت داري. به بقيه هم توصيه كني هر كس ميخواد آزاد باشه و امنيت داشته باشه بياد توي اين قفس. علاوه بر اين اينكه آدمي خودش، خودش رو توي يه محيط بسته -كه ورود به اون مجوز خاص ميخواد- بندازه تا امنيت داشته باشه يه جورايي نشونه ترس يا هراسه.

چهار- حتي اگه قرار باشه آدمي سياسي ترين نوشته ها يا هزل ترين اونها رو هم بنويسه، باز محدود كردن خودش و خواننده هاش دردي از اون دوا نميكنه.

پنج - اميدوارم روزي بتونيم حضوري راجع بهش صحبت كنيم.