سلام
همه چيز ياد آدم ميره مگه يادش كه هميشه ياد آدمه
مگه نه
***
اين خاطرات لعنتي مرا ره نمي كند
خاطر آزرده از خاطرات
سلام.
اگه بگم، اگه توآزمايشگاه رفيقم كنارم نبود، اشكم جاري مي شد نه دروغ گفتم و نه بزرگنمايي.
ياد روزي افتادم كه خودم اومدم ياد روز اول كه رفتم بيرون و وقتي پشت تلفن با مامانم حرف مي زدم گريه مي كردم ياد روزي كه با همه بچه ها صميمي شدم ياد روزي كه شكاري را شناختم ياد اون فوتبالدستي ها ياد ايج بازي كردن ها ايد روزي كه شكاري و غفور و هادي رفتن ياد ژنتيك ران كردن ها ياد...
فقط مي تونم بگم كاش هيچ وقت چشمام به اين دنياي بي معرفت باز نشده بود كه بخوام يه روز اين خاطرات شيرين را مرر كنم.
برات آرزوي خوشبختي مي كنم و اميدوارم هرجا كه هستي خوش و خرم و سربلند باشي.