آن طرف پیچ
و او بزرگ تر است...
عدهای یک گوشه نشستهاند منتظر. میپرسی این جا دستهاتان را زدهاید زیر چانهتان که چه؟ منتظر چه هستید؟ می گویند: ما منتظر چوپانایم.! ما گوسفندیم.
بگو بِهِشان که شمایی که من میبینم، همهتان چوپاناید. بگو بهِشان که حواسشان را جمع کنند. آن طرف پیچ، صاحب گوسفندها نشسته، اَزَشان حساب و کتابش را میخواهد، از همهشان...
(به نقل از ضیافت)