سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی کرانه

بی دلی ...

    نظر

و او بزرگ‏تر است ...

دیشب آسمان هم این حوالی دودل بود. که ببارد آیا یا نه. که چه ببارد. گاهی برف. گاهی باران. گاهی برف و باران. گاهی... .
چه زود تصمیم‏اش را گرفت. بارید و بارید. سینه صاف کرد و خودش را سبک کرد. شاید اندکی.

صبح است و آسمان اما هنوز سبک نشده.

 

پ.ن.1- گاهی « زیر باران باید رفت» را گاهی باید چشید.

پ.ن.2- دیر زمانی است که نوشتن را گم کرده‏ام. زندگی روی دریا، واقعا شگرف است.